شهید مطهری یکی از بارزترین شخصیت های علمی و فرهنگی است که موفقیت های پی در پی در جهات مختلف به دست آورد و سرآمد متفکران و اندیشمندان در حوزه علوم اسلامی بود. در طول عمر با برکتش چندین و چند اثر فاخر به یادگار گذاشت و به جرات می توان گفت از نوادر دوران بود.
مرحوم امام (ره) در مورد ایشان می فرماید: مرحوم مطهری در اسلام شناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن کم نظیر بود. از شخصیت هایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد . . . مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود.
در مورد علل و عوامل موفقیت های این عالم بزرگ بسیاری از بزرگان و شاگردان وی قلم فرسایی کرده و مطالبی ارائه نموده اند که مطالعه این عوامل در مسیر رشد و تعالی و پیشرفت بسیار سودمند است.
1. پشتکار و پرکاری استاد شهید مطهری
زندگی مردان موفق شهادت می دهد که همگی مرد کار و زحمت بودند و به قول الکساندر حاملتین، نابغه عصر خود: «مردم می گویند تو نابغه هستی، من از نبوغ خود خبر ندارم فقط می دانم شخصی زحمتکش هستم و به قول یکی از دانشمندان، انچه شده ام نتیجه کار است، من در سراسر عمرم لقمه ای بدون کار و زحمت نخورده ام...»
ادیسون برای تکمیل پاره ای از اختراعات خود شبها و روزها در آزمایشگاه می ماند و برای آن که نیروی برق را طوری تسخیر کند که استفاده از آن آسان باشد بارها اتفاق می افتاد که دو یا سه روز از آزمایشگاه بیرون نمی آمد و چه بسا غذا خوردن را فراموش می کرد و به چند پاره نان خشک اکتفا می نمود.
در احوالات پاستور دانشمند بزرگ فرانسه آمده که هنگامی که قوای مهاجم آلمان شهر پاریس را محاصره کردند و غریو توپهای دشمن در آن شهر محشر به پا کرد، او به دلیل اشتغال به کار در آزمایشگاه به هیچ وجه متوجه این سر و صداها و غوغا نشده بود.
ناپلئون بناپارت در طول شبانه روز پنج ساعت می خوابید و بقیه ساعات مشغول کار بود و نیوتن می گوید اگر من به جایی رسیده ام بر اثر کار و کوشش است.
سعادت و خوشبختی در خانه کسی را می زند که ساعی و کوشا باشد. کسانی که جهان را تکان داده اند، از نظر مواهب عقلی و فکری زیاد فوق العاده نبوده اند، بلکه شالوده موفقیت آنها را کار و کوشش و ثبات و استقامت تشکیل می داده است.
دکتر حداد عادل یکی از شاگردان استاد مطهری می گوید: « ایشان به اندازه سه برابر یک استاد رسمی دانشگاه تدریس می کردند.»
شهید قدوسی نقل می کند: « پشتکار و کثرت مطالعه آقای مطهری در مدرسه فیضیه همه ما را به اعجاب وا می داشت و تاکید می کند که استاد مطهری وقتی اصول فقه را خوانده بود، مدعی بود که جزوه و یا اثری نیست که در این زمینه من آن را ندیده باشم و فرموده بود «علم اصول اکنون چون موم در دست من است.»
به حق باید گفت که این بزرگ مرد حتی یک لحظه را نیز از دست نمی داد و در سی سال زندگی در تهران کاری جز مطالعه و تحقیق و نوشتن و یادداشت کردن نداشت و به تعبیر خودش خود را زندانی کرده بود. گاه می شد که یک هفته از خانه بیرون نمی آمد و تمام وقت خود را بی وقفه صرف نوشتن و تحقیق می کرد.
می گفت که گاهی اوقات از فرط خستگی دیگر گوشم نمی شنود و پاهایم تحمل وزن بدنم را ندارند.
استاد جعفر سبحانی می گوید: از استاد سئوال شد که شما چقدر مطالعه و تحقیق می کنید، فرموده بودند: در حد مرگ.
شهید دکتر مفتح می گوید: در اوج مبارزات با رژیم طاغوتی استاد به من فرمودند: به خدا اگر امام و رهبر ما پیروز بشود هیچ پستی را قبول نمی کنم. برای من همین زندگی که الان دارم و کتابخانه ام برای من بهترین لذت است. من همین را می خواهم که بنشینم و کتاب بنویسم و تحقیق کنم و از اسلام عزیز دفاع کنم.
آری اگر مطهری، مطهری شد یکی از عوامل آن عزم و اراده مستحکم، پشتکار و تلاش شبانه روزی او بود و به فرموده بزرگان دین حکمت و دانش با راحتی و تن پروری جمع نمی شود.
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
در این مورد با سخنانی از رسول اکرم که به عنوان وصیت به ابوذر غفاری فرموده اند، سخن خود را زینت می دهیم، فرمود: " ای ابوذر! از آن بپرهیز که خیالات و آرزوها سبب شود که کار امروز را به فردا بیفکنی، زیرا تو متعلق به امروز و مال امروز هستی نه مال روزهای نیامده، در آنجا که کار مفید و لازم و خداپسندی می خواهی انجام دهی تأخیر و دفع الوقت را روا مدار، ای ابوذر! به عمرت بیشتر بخل بورز تا به مالت ".
این سخنان در زمینه غنیمت شمردن عمر و استفاده کردن از فرصت زندگی است. جای تأسف است که در نظر بسیاری از مردم چیزی از وقت و زمان و این رشته طولانی لرزان که نامش عمر است بی قیمت تر و بی ارزش تر وجود ندارد. دوره عمر برای هر کسی دوره مدرسه است، همان طوری که در مدرسه روز و ساعت و دقیقه ارزش دارد، آن دقایقی هم که زنگ تفریح نواخته می شود برای تجهیز و تجدید قوا و آمادگی برای کسب کمال در ساعات دیگر است، تمام دوره عمر آدمی باید به همین طور تنظیم شده باشد، آن وقت است که ساعت و دقیقه هدر رفته وجود ندارد.
علامه حلی یکی از ستارگان درخشان علوم اسلامی است و گذشته از اینکه یک فقیه درجه اول است، در سایر رشته های علوم اسلامی از معقول و منقول تألیفات دارد. این مرد سالها در خدمت حکیم و ریاضی دان بزرگ خواجه نصیرالدین شاگردی کرده و ملازم شب و روز استاد خویش بوده است، او می فرماید: من در مدت ملازمت خدمت استاد حتی یک عمل کوچک که استحباب شرعی داشته باشد ندیدم که انجام ندهد، یعنی چنان وقت خود را تنظیم کرده بود که هر کاری در موقع خود به جای خود صورت می گرفت، اگر احیانا تفریح و تفنن می کرد در موردی بود و به طرزی بود که بجا و لازم بود و شرعا پسندیده بود.
البته دانشجویی که در سر کلاس با تمام وجه، گوش و چشمش به استاد و درس است در ساعتی هم که تفریح می کند و استراحت می نماید مثل همان ساعتی است که درس می خواند یعنی به همان اندازه مشروع و مستحسن است.
یکی از شرایط موفقیت انسان درک کردن قیمت و ارزش وقت است. اگر جوانی ثروت هنگفتی از پدر به ارث برده باشد و دیوانه وار اسراف و تبذیر کند همه متأسف و متعجب می شوند، به حال جوان رقت می کنند، عاقبت شومش را همه حدس می زنند که چه بدبختیها و پشیمانیهاست. همه ماها کم و بیش با همچو کسانی بر خورد کرده ایم و بسیار تأسف خورده ایم ولیهمین ما، خود ما نسبت به سرمایه بزرگ تر و با ارزش تر یعنی وقت و عمر همان معامله ای را می کنیم که آن جوان نسبت به مال و ثروت خود می کند و هیچ گونه متأثر نمی شویم.
این خود نشانه این است که ما ارزش پول را خوب درک می کنیم ولی ارزش وقت و زمان را درک نمی کنیم. معمولا اشخاص تربیت یافته که به حقوق دیگران تجاوز نمی کنند و از خدا می ترسند ممکن نیست ده شاهی مال کسی را بخورند و تلف کنند و اگر احیانا مال دیگری را تلف کردند از مال خودشان جبران می کنند، ولی همین اشخاص که اینقدر برای مال دیگران حرمت و حقوق قائل اند، برای عمر دیگران حرمتی و حقی قائل نیستند، به خودشان حق می دهند به بهانه ای وقت دیگری را تلف کنند، مثلا خلف وعده می کنند.
همه اینها دلیل است که ما به معنای کلام رسول اکرم صلی الله لیه و آله توجه نداریم و از حکمت آن حضرت پیروی نمی کنیم که می فرماید: حرمت عمر و زمان بالاتر از حرمت مال است. اگر مال کسی را تلف کنیم می توانیم از مال خودمان جبران کنیم ولی آیا اگر وقت دیگران را تلف کنیم می توانیم مقداری از عمر خود به او بدهیم؟
علی علیه السلام می فرماید:
ببینید به چه سرعتی روزها در ماهها و ماهها در سالها و سالها در عمر می گردد. این سالها و ماهها و هفته ها و روزها قطعاتی است که از عمر ما جدا می شود و معدوم می گردد و قابل وصل و برگشت نیست، همان عمری که در لحظات آخر که مرگ ما فرا می رسد حاضریم تمام دارایی خود را بدهیم و یک سال دیگر بلکه یک روز و یک ساعت دیگر این دنیا را ببینیم و در آن یک روز و یک ساعت، فرصت از دست رفته را به دست آوریم ومافات را جبران کنیم.